به گزارش پایگاه خبری تحلیلی چه خبر، جواد آل حبیب- در ادامه دو دلیلی که چرا ذهنیت «تو برای من، من برای تو» کمکی به رابطهتان نمیکند را برای شما همراهان عزیز آورده ایم. هرچه گرایش یکی از طرفین به «معادلهی مبادلهای» (یعنی حسابوکتاب کردن در رابطه) بیشتر شود، رضایت از رابطه کاهش پیدا میکند. با بلوغ بیشتر افراد و روابط، بیشتر زوجها کمتر به دنبال معاملهمحور بودن میروند. رها کردن این دفتر حساب، جایی برای مهربانی و خودانگیختگی بیشتر در رابطه باز میکند.
برای بعضی از افراد، رابطهی عاشقانه باید بر اساس قاعدهی «تو بده، من هم میدهم» باشد — یعنی هر چیز باید مساوی ردوبدل شود. چنین ذهنیتی در ذات خود الزاماً بد نیست، مخصوصاً وقتی در نظر بگیریم که در گذشته روابط دگرجنسگرایانه معمولاً ناعادلانه و نابرابر بودهاند.
اما در تلاش برای ایجاد برابری در رابطه، آیا بعضی از افراد ناخواسته وارد حسابوکتاب با شریکشان شدهاند؟در این پژوهش طولی عظیم، بیش از ۷ هزار زوج به مدت ۱۳ سال مورد بررسی قرار گرفتند و پژوهشگران در طول این مدت تا هفت بار از آنها نظرسنجی کردند.
در هر مرحله، هدف پژوهشگران سنجیدن میزان رضایت زوجها از رابطهشان بود. اما مهمتر از آن، آنها بررسی کردند که هر فرد تا چه حد گرایش دارد به چیزی که «نگرش مبادلهای» نامیده میشود — یعنی تمایل به حساب کردن اینکه چه کسی چه چیزی میدهد و چه چیزی میگیرد، و بر اساس آن در رابطه عمل کردن
دو نوع نگرش در روابط
در این چارچوب، پژوهشگران بین دو نوع رابطه تمایز قائل شدند:
۱. روابط اشتراکی (Communal Relationships):
در این نوع رابطه، طرفین بدون حسابوکتاب به یکدیگر محبت و کمک میکنند. آنها از روی عشق و اهمیت دادن به طرف مقابل میبخشند، نه برای اینکه انتظار پاداش یا جبران داشته باشند. مثلاً اگر یکی از آنها شام درست کند، دنبال این نیست که ببیند هفتهی قبل چند بار دیگری غذا پخته بود. او فقط میخواهد کمک کند یا میداند شریکش امروز وقت یا انرژی ندارد.
۲. روابط مبادلهای (Exchange Relationships):
این روابط بیشتر شبیه یک قرارداد کاری است. طرفین با دقت حساب میکنند چه کسی چه کاری انجام داده و انتظار جبران، عدالت یا قدردانی در برابرش دارند. در واقع ذهن یا حتی دفترچهای دارند که در آن «بدهیها و طلبها» را نگه میدارند.
با این حال، این دو نوع نگرش ثابت و غیرقابل تغییر نیستند. اغلب روابط بین این دو در نوساناند و بسته به زمان یا شرایط، ممکن است تغییر کنند.
۱. حسابوکتاب کردن، روابط را در خطر قرار میدهد
نتایج پژوهش نشان داد که هر زمان یکی از طرفین گرایش بیشتری به حسابوکتاب پیدا میکرد، رضایت از رابطه کاهش مییافت.
جالب اینکه این کاهش موقتی نبود — حتی دو سال بعد، هنوز برخی زوجها احساس رضایت کمتری داشتند اگر یکی از آنها در گذشته اهل حسابوکتاب بوده است.
به عبارت دیگر، حسابوکتابکردن میتواند اثری بلندمدت بر کیفیت رابطه بگذارد. این یافته، همان چیزی را تأیید میکند که بسیاری از مردم از قبل حس میکردند: حسابکشی مداوم باعث فرسودگی هر دو طرف و تضعیف رابطه میشود.
نکتهی جالب دیگر اینکه رضایت بیشتر زمانی حاصل نمیشد که هر دو نفر در این زمینه مشابه باشند.
حتی اگر فقط یکی از طرفین اهل حسابوکتاب بود، رضایت کلی رابطه پایین میآمد.
همچنین رابطهی علت و معلولی یکطرفه بود: نارضایتی باعث حسابوکتاب نمیشد، بلکه برعکس — حسابوکتاب بود که باعث نارضایتی میشد.
به بیان دیگر، این رفتار فقط نشانهی یک رابطهی مشکلدار نیست، بلکه خودش عامل ایجاد مشکل است.
وقتی فکر کنیم این موضوع در زندگی واقعی چطور عمل میکند، کاملاً منطقی به نظر میرسد:
اگر یکی از طرفین مدام یادآوری کند چه کسی ماشین ظرفشویی را خالی کرده، چه کسی خرید کرده یا چه کسی درآمد بیشتری داشته، فضای رابطه بهسرعت رقابتی و پرتنش میشود.
بهتدریج، عشق بیقیدوشرط جای خود را به نوعی مسابقهی ناعادلانه میدهد.
با تکرار این رفتار، حتی کوچکترین اشاره به اینکه «من بیشتر زحمت میکشم» میتواند باعث دلخوری و فرسودگی شود — درست مثل رقابت در محل کار.
۲. بیشتر زوجها با گذر زمان از حسابوکتاب دست میکشند
خوشبختانه، نتایج تحقیق کاملاً ناامیدکننده نبود.
پژوهش نشان داد که با بلوغ رابطه و گذر زمان، بیشتر زوجها بهتدریج از ذهنیت مبادلهای فاصله میگیرند.
هرچه بیشتر با هم زندگی میکنند، کمتر دنبال جبران یا تشکر رسمی برای هر کار کوچک هستند.
بهعبارت دیگر، بیشتر زوجها به مرور یاد میگیرند — احتمالاً از راه تجربه و خطا — که عشق وقتی واقعیتر و لذتبخشتر است که دفتر حساب را ببندید.
البته همهی افراد به یک سرعت از این عادت رها نمیشوند.
کسانی که همچنان به حسابوکتاب پافشاری میکنند، معمولاً رابطهی کمرضایتتری دارند.
چرا؟ چون پیگیری مداوم عدالت مطلق در هر جزئی، نهتنها خستهکننده است، بلکه روح سخاوت و مهربانی طبیعی رابطه را از بین میبرد.
اگر این الگو برای مدت طولانی ادامه پیدا کند، معمولاً باعث انباشته شدن رنجش و دلخوری میشود — و در نتیجه بازگرداندن گرما و صمیمیت به رابطه سختتر خواهد شد.
جمعبندی
یافتههای این پژوهش هم هشداردهنده است و هم امیدبخش.
از یکسو، حسابوکتاب مداوم مانند سمی آرام است که کمکم رابطه را تحلیل میبرد، حتی اگر بقیهی جنبههای رابطه خوب باشد.
اما از سوی دیگر، بیشتر زوجها در نهایت میفهمند که برابری واقعی به معنای مساوات عددی نیست — اگر هر دو واقعاً برای رابطه ارزش قائل باشند، لازم نیست هر کار یا لطفی دقیقاً جبران شود.
وقتی دفتر حساب را ببندید، در رابطه جا برای مهربانی، عشق و رفتارهای خودجوش و صادقانه باز میشود — بدون قید و شرط و بدون انتظار.
پایان/*
.

