پارادوکس مبارزه برای پیروزی
نکات کلیدی
- جنگ وضعیت پیشفرض ما نیست. وقتی احساس امنیت نمی کنیم می جنگیم.
- ما باید به جنبههای منفی و اثرات موجدار تجمع خود برای مبارزه، حتی در مواقع ضروری احترام بگذاریم.
- بهعنوان پستانداران اجتماعی، ظرفیتی برای اعتماد ایجاد کردیم که سلامت، رفاه و بقای ما را بهینه میکند.
هنگامی که ما برای هدف عادلانه خود می جنگیم، از حقوق عادلانه و مقدس خود دفاع می کنیم، یا از آنچه در حال حاضر داریم و باید داشته باشیم، محافظت می کنیم، حتی در مواقعی که لازم است و کار درستی است، باید قدردان مبارزه، دفاع و محافظت باشیم. از بدن هایی که احساس امنیت نمی کنند.
“وقتی میجنگیم، پیروز میشویم!” فریاد نبرد کامالا هریس در کنوانسیون ملی دموکراتها در سال 2024، جمعیت را جمع کرد و به ما انگیزه داد که برخیزیم، دور هم جمع شویم و اقدام کنیم. دعوا واقعاً چه تأثیری بر ما دارد؟
اگرچه برای ایجاد انرژی، ایجاد انگیزه، و متحد شدن حول چشم اندازی از امید و شادی، باید تأثیرات جنگ را بر فیزیولوژی فردی و جمعی، جنبه های منفی و اثرات موج دار آن در نظر بگیریم.
قهرمانان فرهنگی، افسانه ها و رهبران ما به ما می گویند که تا زمانی که به مبارزه ادامه دهیم می توانیم بر هر چیزی و هر کسی غلبه کنیم. بزرگترین قهرمانان ما در ورزش ما را تشویق می کنند تا در برابر خستگی، درد، ترس، شکست، و نبرد مداوم با مخالفان، در درجه اول در درون خودمان. تاثیرگذارترین نمادهای ما در تجارت از این صحبت میکنند که چگونه فقط پارانوئیدها زنده میمانند، نه در شرکت منصف بودن، و اینکه برای موفقیت کافی نیست بلکه رقبای ما باید شکست بخورند.
آیا صداهایی هستند که اغلب از آنها می شنویم، چه در سیاست، کسب و کار، یا ورزش، که از بدن هایی که در حالت های تهدید بسیج شده اند و آماده حمله، دفاع و محافظت هستند، منعکس می شود؟ آیا پیامهای آنها ما را از بدنمان بیرون میبرند، ما را از ارتباط دور میکنند و اساس بیولوژیکی ما را برای اعتماد از هم می پاشند؟
فرهنگی که در آن زندگی میکنیم، یاد میگیریم، کار میکنیم، اجتماعی میشویم و بازی میکنیم، بسیار رقابتی، ارزشیبخش، پویا در حال تغییر، مبارزهجویانه و غیرقابل پیشبینی است. صداهایی که به اوج می رسند از بدن هایی که می توانند بسیج شوند طنین انداز می شوند، برای مدت طولانی تری نسبت به سایرین در اطراف خود بسیج می شوند و بسیج خود را به سمت غلبه بر چالش ها، منتقدان و رقبا در طول صعود به عظمت هدایت می کنند.
به زبان ساده، مبارزان برنده می شوند! موفقیتهای آنها دعوت به مبارزه را تکرار میکند، هرگز تسلیم نمیشویم، هر کاری که برای پیروزی لازم است انجام میدهیم، و استوارانه از آنچه به دست میآوریم محافظت میکنیم. با این حال، باید درک کنیم که این پیامها خطر، قطع ارتباط و بیاعتمادی را ترویج میکنند و با نیاز بیولوژیکی ما به ایمنی، اعتماد و تعلق در تضاد هستند.
یک فراخوان برای مبارزه ممکن است ما را در کوتاه مدت گرد هم آورد تا برای کسی که به کمک ما نیاز دارد یا چیزی که به نفع ما است بجنگیم. با این حال، جنگ حالت پیش فرض یا بهینه ما نیست. فقط زمانی میجنگیم که احساس امنیت نکنیم. و وقتی می جنگیم، قبلاً خودمان را از طرف مقابل جدا کرده ایم، حالت های دفاعی فیزیولوژیکی را ارتقا داده ایم و ظرفیت خود را برای گوش دادن، داشتن دیدگاه های جایگزین، حل مشکلات پیچیده، دیدن اشتراکات خود، تجربه همدلی و شفقت و دور هم جمع شدن به خطر انداخته ایم. کل جامعه، کشور و جهان.
مبارزه برای ایمنی و اعتماد
ما برای اعتماد طراحی شده ایم. ما به عنوان پستانداران اجتماعی، ظرفیت منحصربهفردی برای اعتماد به یکدیگر، سرکوب استراتژیهای دفاعی و بهینهسازی سلامت خود ایجاد کردیم، تابآوری و بقا از طریق ارتباط، همکاری و تنظیم وضعیت فیزیولوژیکی ما (یعنی اعتماد فیزیولوژیکی) نگاه میکند.
از طریق اعتماد، ما فیزیولوژی خود را به حمایت از مراقبت، همکاری و پیوستن به یکدیگر به جای جنگیدن، دفاع در برابر و محافظت از خود تغییر می دهیم. به طور همزمان، با درگیر شدن در تعاملات حمایتی، قابل اعتماد و بازیگوش، محیط داخلی خود را به روش های سالم، ترمیمی و هموستاتیک تنظیم می کنیم.
به یک معنا، ما گیج شدهایم و نیاز به توضیح درباره آنچه برای پیروزی داریم داریم. مبارزه برای پیروزی، دفاع و حفاظت از حق مادرزادی ذاتی ما و الزام بیولوژیکی است:
• احساس امنیت
• اعتماد به یکدیگر
• گسترش امنیت و اعتماد درونی و بیرونی در خانوادهها، دوستیها، همکاران، محلهها، مدارس، جوامع، غریبهها، سیاست و فراتر از آن.
چه آن را شفا، رشد، شمول، بخشش، برابری، صدا دادن، یا گرد هم آمدن، باید امنیت، ارتباط و اعتماد را جایگزین مبارزه، دفاع و محافظت کنیم.
یک پیام جدید
وقتی در یک حالت فیزیولوژیکی از احساسات حمایت می کند خشم، ترس، یا جدایی، ما عملکرد مدارهای بالاتر مغز را که برای برقراری ارتباط مطلوب، گوش دادن، همکاری، وضوح، حل مسئله، خلاقیت نگاه می کند، دیدگاه های جایگزین را در اختیار دارد و تصویر بزرگتر را می بیند.
اگر بپذیریم که مبارزه برای دفاع، دفاع و محافظت از ایمنی ما نگرشها، رفتارها و استراتژیهای سازگارانه ناشی از وضعیتهای تهدید فیزیولوژیکی هستند، میتوانیم درک کنیم که زمان پیامها و صداهای جدید سیاسی، اجتماعی و جهانی فرا رسیده است. با نیاز بیولوژیکی ما به ایمنی، اتصال و اعتماد هماهنگ شوید.
آیا میتوانیم اذعان کنیم که جنگیدن حالت پیشفرض یا بهینه ما نیست و از یک وضعیت فیزیولوژیکی تهدید سرچشمه میگیرد و بی اعتمادی نگاه می کند، نه ایمنی و اتصال؟ آیا میتوانیم احترام بگذاریم که حالتهای دفاعی (یعنی جنگ، فرار، عقبنشینی) برای شروع استراتژیها و رفتارهای کوتاهمدت مبتنی بر بقا طراحی شدهاند و در طولانیمدت زندگی نمیکنند؟ آیا میتوانیم درک کنیم که فراخوان مزمن برای مبارزه، دفاع یا محافظت از خود، بدن را به حالتهای مزمن تهدید، پخش خطر، بیاعتمادی، و قطع ارتباط و تقویت احساس گسترده جدایی، بدگمانی و ترس میاندازد؟
مسیر اعتماد با نحوه ارتباط ما با آنچه در بدن خود احساس می کنیم آغاز می شود. فرض کنید ما احساسات بدنی خود را بهعنوان نمایانگر تغییرات در وضعیت فیزیولوژیکی خود میپذیریم، بهجای اینکه معنایی داشته باشیم که باید برای آن بجنگیم، از خود دفاع کنیم یا از خود محافظت کنیم. در آن صورت، ما میتوانیم بهطور روان، یکپارچه و از نظر فیزیولوژیکی همدلی و شفقت را تجربه کنیم و اعتماد را تقویت کنیم. به خودمان اعتماد کنیم و به یکدیگر اعتماد کنیم.
اگر تشخیص دهیم که چگونه وضعیت فیزیولوژیکی ما بر اعمال، واکنشها و تعاملات ما تأثیر میگذارد و به نیاز مشترک خود برای احساس امنیت و ارتباط احترام میگذارد، یک شعار بهتر برای انتخابات ریاستجمهوری 2024 ایالات متحده ممکن است «وقتی میجنگیم، پیروز میشویم» به یک پیام تجسم یافته و مبتنی بر بیولوژیکی: “وقتی دوباره به هم اعتماد کنیم، همه برنده می شویم!”
شاید همه ما بتوانیم با دیدن خود در یکدیگر، شناخت اشتیاق مشترک خود برای تعلق، و یافتن راه هایی برای مبارزه، دفاع و محافظت اندکی کمتر و دوباره کمی بیشتر به یکدیگر اعتماد کنیم، برنده شویم.
مراجع
Porges، S. W. (2024). چشماندازهای چند واگال: مداخلات، تمرینها و استراتژیها (ویرایش اول). دبلیو دبلیو Norton & Company, Inc.
منبع: گروه تحریریه و ترجمه چه خبر